- اشمل
- فرا گیرنده تر
معنی اشمل - جستجوی لغت در جدول جو
- اشمل
- شامل تر، فراگیرنده تر
- اشمل ((اَ مَ))
- شامل تر، فراگیرنده تر، رسنده تر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نیکوتروخوشگل تر
بی زن: زن نگرفته زن مرده زن رها، نیازمند بی برگ بینوا، سال بی باران مرد بی زن مرد عزب مرد زن مرده بیوه بدبخت و فقیر، محتاج درویش و بیچاره مرد بی توشه مفلس مسکین، جمع ارامل و ارامیل و ارامله
کسی که چشمان آبی رنگ داشته باشد
اشبل. اشپون سرب باریکی که میان هر دو سطر نهند تا فاصله مطلوب پیدا شود، واحد طول سطر
تخم ماهی خاویار
اشک چشم
ریسمانی که بر زانوی شتر بندند تا فرار نکند حیله و تزویر حیله و تزویر
رساتر
در بر گیرنده، دارای
اثرگذارنده تر، عمل کننده تر
تمامتر، کاملتر، رسیده تر
فراگیرنده، عمومیت دارنده
دارای چشمان میشی رنگ
جمیل تر، زیباتر، نیکوتر، بهتر
ویژگی اسبی که دست راست و پای چپش سفید باشد
فراگیرنده و به همه رسنده، همه را فرارسنده، کافی، کامل، حاوی، دربردارنده
اشبل، تخم ماهی که پس از صید کردن از شکم آن بیرون می آورند و مصرف خوراکی دارد
خوشگل تر، خوش صورت تر
دشوارتر، سخت تر، مشکل تر
آن که در وی سرخی و سفیدی با هم آمیخته باشد، کسی که در سفیدی چشمش اندکی سرخی باشد
تخم ماهی که پس از صید کردن از شکم آن بیرون می آورند و مصرف خوراکی دارد
کامل تر، تمام تر
Inclusive
инклюзивный