اجمل اجمل جمیل تر. احسن. خوبتر. زیباتر. نیکوتر. - امثال: اجمل من ذی العمامه. (مجمع الأمثال میدانی) لغت نامه دهخدا
ارمل ارمل بی زن: زن نگرفته زن مرده زن رها، نیازمند بی برگ بینوا، سال بی باران مرد بی زن مرد عزب مرد زن مرده بیوه بدبخت و فقیر، محتاج درویش و بیچاره مرد بی توشه مفلس مسکین، جمع ارامل و ارامیل و ارامله فرهنگ لغت هوشیار