جدول جو
جدول جو

معنی اسناع - جستجوی لغت در جدول جو

اسناع(اَ)
جمع واژۀ سنع
لغت نامه دهخدا
اسناع(شِ کَ)
دراز شدن.
لغت نامه دهخدا
اسناع
فرزند نیک آوردن، نیکو گردیدن، دراز شدن
تصویری از اسناع
تصویر اسناع
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسجاع
تصویر اسجاع
سجع ها، سخن با قافیه گفتن ها، بانگ کبوتران، جمع واژۀ سجع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسناد
تصویر اسناد
سندها، در علم حقوق نوشته های که وام یا طلب کسی را معین سازد یا مطلبی را ثابت کند، جمع واژۀ سند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسناد
تصویر اسناد
نسبت دادن، منسوب کردن، منسوب کردن حدیث به کسی، در دستور زبان علوم ادبی نسبت دادن گزاره به نهاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسنان
تصویر اسنان
سن ها، صحنه های نمایش تئاتر، جمع واژۀ سن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقناع
تصویر اقناع
قانع ساختن، راضی کردن، قانع شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسماع
تصویر اسماع
سمع ها، گوش ها، جمع واژۀ سمع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسماع
تصویر اسماع
شنوانیدن سخن، شنوانیدن
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
جمع واژۀ سجع. آوازهای کبوتر و فاخته. (غیاث) ، پستان بشکم وادوسیدن از بی شیری. (تاج المصادر بیهقی). خشک شدن پستان و بر سینه چفسیدن: اسحق الضرع، خشک شد پستان شیرده و بر شکم چسبید. (از منتهی الارب) ، سائیده شدن. بسوده شدن. (بحر الجواهر). نرم شدن سول اشتر. (تاج المصادر بیهقی) : اسحق خف البعیر، سوده شد سپل شتر. (از منتهی الارب) ، دور کردن. (تاج المصادر بیهقی) : اسحق فلاناً، دور گردانید فلان را. اسحقه السفر، دور کرد او را سفر. (منتهی الارب) ، چیزی با هم آوردن
لغت نامه دهخدا
قافیه در سخن آوردن. (غیاث) ، بردن باد ابر را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اقناع
تصویر اقناع
خشنود کردن، راضی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایناع
تصویر ایناع
رسیده شدن پخته شدن میوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انساع
تصویر انساع
جمع نسع، بادهای اپاختر (شمالی)، تنگ های ستوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصناع
تصویر اصناع
پیشه آموزی، یاری دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسنام
تصویر اسنام
بالا رفتن دود، افرازه یابی
فرهنگ لغت هوشیار
هفت شدن، فروگذاشتن، هفت ماهه زاییدن، انبوهی درندگان، به دایه دادن به دایه سپردن
فرهنگ لغت هوشیار
شتافتن، شتابانیدن، تیزگامی شتافتن شتاب کردن، شتاباندن بشتاب وا داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسلاع
تصویر اسلاع
جمع سلع، مانندها، همزادان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع سن، دندان ها، سال ها بر آمدن دندان نیش زدن دندان، کلانسالگی پیر شدن جمع سن. سالهای زندگی، دندانها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسجاع
تصویر اسجاع
جمع سجع، آوازهای کبوتروفاخته، سخنهای با قافیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسناق
تصویر اسناق
سنگینی ناگواری، سرکشی در ناز و فراوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسناط
تصویر اسناط
جمع سناط و سناط، کوسگان، ریش بزیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسناد
تصویر اسناد
اوراقی که دارای ارزش مالی باشد، سند، اسناد بها دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسناخ
تصویر اسناخ
جمع سنخ، بن دندان ها بیخ دندان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسماع
تصویر اسماع
جمع سمع، گوشها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکناع
تصویر اکناع
فروتنیدن: فروتنی کردن، دریوزگی، نرمی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسنان
تصویر اسنان
جمع سن، دندان ها، دندانه داس، تیزی مهره پشت، سال های زندگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسناد
تصویر اسناد
((اِ))
نسبت دادن چیزی به کسی، منسوب کردن حدیث به کسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسماع
تصویر اسماع
جمع سمع، گوش ها. اسماع (ا)، شنوانیدن، سرود گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسراع
تصویر اسراع
((اِ))
شتافتن، شتاباندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسجاع
تصویر اسجاع
جمع سجع، آواز خوش پرندگان، سخن موزون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقناع
تصویر اقناع
((اِ))
قانع کردن، خشنود ساختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکناع
تصویر اکناع
دریوزگی، فروتنی، نرمی
فرهنگ واژه فارسی سره