- اسفاط
- جامدانها
معنی اسفاط - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع سبط، پسرها
رنگ بر گرداندن، پست گرایی، کناره گزینی، خیره شدن خیره نگریستن تیزنگری، پراکندن افشاندن، دوخبافی
مسافرتها، سپیدیهای روز، کتابهای بزرگ، نامه ها، کتابهای کلان، ج سفر
دارو در بینی ریختن
به خشم آوردن
جمع سقط، متاع ورختهای پست
جمع سوط، تازیانه ها
جمع سناط و سناط، کوسگان، ریش بزیان
سوط ها، تازیانه ها، جمع واژۀ سوط
افکندن، انداختن، خطا کردن در سخن، ساقط شدن
سبط ها، فرزندزادگان، نوادگان، نوه ها، جمع واژۀ سبط
سقط ها، پاره آجر ها، دشنام ها، فضیحت ها، رسوایی ها، فرومایگان، جمع واژۀ سقط
جمع سبط، پسران پسر و پسران دختر
جمع سفر، سفرها
جمع سفر، نامه ها، کتاب ها
روشن شدن صبح
کتابهای بزرگ، کتاب ها، جمع واژۀ سفر، رفتن از شهری به شهر دیگر، بقیۀ سفیدی روز پس از غروب آفتاب، جمع واژۀ سفر
از ریشه پارسی سبد گر