- اسعاط
- دارو در بینی ریختن
معنی اسعاط - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گریختن، از اندازه گذشتن، نابه جاگویی
جمع سبط، پسرها
جامدانها
شادمانیدن
برآوردن، نیاز، نزدیک شدن، دوستی کردن، یاریدهی بر آوردن، روا کردن (حاجت و مانند آن)
ارزها، نرخها
یاری وخوشبخت کردن
گرسنگی دادن، گرسنه شدن گرسنگی
به خشم آوردن
جمع سقط، متاع ورختهای پست
جمع سوط، تازیانه ها
جمع سناط و سناط، کوسگان، ریش بزیان
ریزش مو
یاری کردن، یاری دادن
سوط ها، تازیانه ها، جمع واژۀ سوط
افکندن، انداختن، خطا کردن در سخن، ساقط شدن
سعرها، نرخ های چیزهایی که فروخته شود، جمع واژۀ سعر
سبط ها، فرزندزادگان، نوادگان، نوه ها، جمع واژۀ سبط
سقط ها، پاره آجر ها، دشنام ها، فضیحت ها، رسوایی ها، فرومایگان، جمع واژۀ سقط
برآوردن، روا کردن، برآوردن حاجت، کارگشایی کردن، یاری کردن
جمع سبط، پسران پسر و پسران دختر
جمع سعر، نرخ ها، قیمت ها، ارزها (پول بیگانه)
به سخن چینی واداشتن
تندی تیزی دربوی