شتافتن، تمام کردن. (تاج المصادر بیهقی). تمام گردانیدن. (منتهی الارب). به کمال رسانیدن: بعد از استیعاب ابواب آداب و استکمال جمال حال بخدمت آلتونتاش خوارزمشاه موسوم شد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 284) ، نیکو کردن. (منتهی الارب)
شتافتن، تمام کردن. (تاج المصادر بیهقی). تمام گردانیدن. (منتهی الارب). به کمال رسانیدن: بعد از استیعاب ابواب آداب و استکمال جمال حال بخدمت آلتونتاش خوارزمشاه موسوم شد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 284) ، نیکو کردن. (منتهی الارب)
در بدیع استعمال کلمه ای در غیر معنی حقیقی خودش بر سبیل تشبیه یعنی آوردن مشبه یا مشبهٌ به در کلام و حذف طرف دیگر مانند این جمله مثلاً ماهی را دیدم سر از دریچه بیرون کرد، ماه در این جمله به جای کلمۀ محبوب، معشوق یا زنی زیبا به کار رفته است، عاریت گرفتن، قرض گرفتن
در بدیع استعمال کلمه ای در غیر معنی حقیقی خودش بر سبیل تشبیه یعنی آوردن مشبه یا مشبهٌ به در کلام و حذف طرف دیگر مانندِ این جمله مثلاً ماهی را دیدم سر از دریچه بیرون کرد، ماه در این جمله به جای کلمۀ محبوب، معشوق یا زنی زیبا به کار رفته است، عاریت گرفتن، قرض گرفتن
تفال با قرآن، تسبیح و مانند آن برای اقدام به کاری که در آن تردید داشته باشند، برای مثال هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود / در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست (حافظ - ۱۶۲)، طلب خیر و نیکویی کردن استخارۀ ذات الرقاع: نوعی استخاره که بر تکه ای از کاغذ، «افعل» و بر تکۀ دیگر، «لاتفعل» می نویسند و آن ها را زیر سجاده می گذارند. پس از خواندن نماز چشم ها را بر هم می گذارند و یکی از آن دو را برمی دارند و هرچه از امر یا نهی به دست آید به آن عمل می کنند
تفال با قرآن، تسبیح و مانندِ آن برای اقدام به کاری که در آن تردید داشته باشند، برای مِثال هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بُوَد / در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست (حافظ - ۱۶۲)، طلب خیر و نیکویی کردن استخارۀ ذات الرقاع: نوعی استخاره که بر تکه ای از کاغذ، «افعل» و بر تکۀ دیگر، «لاتفعل» می نویسند و آن ها را زیر سجاده می گذارند. پس از خواندن نماز چشم ها را بر هم می گذارند و یکی از آن دو را برمی دارند و هرچه از امر یا نهی به دست آید به آن عمل می کنند