- استقصار
- میانه روی خواستن کوتاهی کرده دانستن کوتاه کردن خواستن
معنی استقصار - جستجوی لغت در جدول جو
- استقصار
- مقصر شمردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باران خواستن، چکیده خواستن چکیده گیری سرشک گیری
خونخواهی، کیفرخواهی، سروته داستان را خواستن قصاص گرفتن خواستن از کسی قصاص دادن خواستن از کسی قصاص دادن خواستن طلب قصاص کردن، روایت کردن سخن
میانه روی خواستن طلب اقتصاد کردن
کوشندگی، پی گیری، سختگیری، سر در آوردن ژرفا کاری، خسکانان جهد تمام کردن کوشش تمام کردن سعی و کوشش بسیار کردن، طلب نهایت چیزی را کردن، بنهایت رسیدن بر رسیدن پی جویی کردن، پی جویی تفحص، سختگیری در محاسبه دقت بسیار در حساب چیزی
استوار و پا بر جا شدن
پلید دانستن، چرک یافتن
نیرو خواهی، سرنوشت پذیری
یاوری خواستن
طلب بصیرت کردن، بینا دل شدن، صاحب بصیرت، بینا شدن
برپایی، جایگیری
کمک خواستن، یاری خواستن
چیزی یا کسی را در جایی ثابت کردن، مستقر شدن، ساکن شدن
((اُ تُ قُ صّ))
فرهنگ فارسی معین
جمع استقص یا اسطقس. این کلمه در اصل یونانی است و به معنی ماده و اصل هر چیزی. (عناصر چهارگانه)
بصیرت، نکته بینی
Deployment
развертывание
Bereitstellung
розгортання
rozmieszczenie
implantação
dispiegamento
despliegue
déploiement
การประจำการ
penyebaran
तैनाती