جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با استنصار

استنصار

استنصار
یاری خواستن. (زوزنی) (غیاث) ، آرامیدن با زن. (از منتهی الارب). آرامیدن با زن خواستن
لغت نامه دهخدا

استقصار

استقصار
میانه روی خواستن کوتاهی کرده دانستن کوتاه کردن خواستن
استقصار
فرهنگ لغت هوشیار

استندار

استندار
توضیح حکام سلسله پادوسبان طبرستان را بعنوان فوق میخواندند
استندار
فرهنگ لغت هوشیار

استنکار

استنکار
نیگویی ناپذیری ناشناختگی ناپسند یابی نیگری (انکار) نا شناختن، خواستار دریافتن امری نا شناس گردیدن، انکار کردن، یا یاء استنکار. یاء نکره یاء تنکیر: اسبی خریدم
فرهنگ لغت هوشیار