جدول جو
جدول جو

معنی استدرار - جستجوی لغت در جدول جو

استدرار(خوا / خا رَ / رِ)
بسیاری شیر: استدر اللبن، کثر. (قطر المحیط) ، یاد گرفتن، درس گفتن، نگاه داشتن. (منتهی الارب) ، استذکار کسی یا چیزی، یاد گرفتن، ارتمام
لغت نامه دهخدا
استدرار
شیرخواستن، پرشیری
تصویری از استدرار
تصویر استدرار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از استردار
تصویر استردار
قاطرچی، کسی که قاطر دارد و با قاطر بار یا مسافر حمل و نقل می کند، قاطردار، استروان، قاطربان، استربان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
چیزی یا کسی را در جایی ثابت کردن، مستقر شدن، ساکن شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استدراک
تصویر استدراک
درک کردن، پی بردن، دریافتن، در ادبیات در فن بدیع سرودن شعری که در آن کلماتی آورده شود که ابتدا گمان هجو رود و بعد کلماتی که دلالت بر مدح کند، برای مثال اثر میر نخواهم که بماند به جهان / میر خواهم که بماند به جهان در، اثرا (رودکی - ۴۹۱) یا شعری که در مصراع اول آن گمان مدح برود و در مصراع دوم معلوم شود که هجو است، برای مثال سپهسالار لشکرشان یکی لشکرشکن کآری / شکسته شد از او لشکر ولیکن لشکر ایشان (عنصری - ۳۴۵)طلب دریافت چیزی کردن، تلافی و تدارک کردن، جبران کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استمرار
تصویر استمرار
ادامه داشتن، پیوستگی، دوام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استدراج
تصویر استدراج
فریب دادن، مکر، نیرنگ، در تصوف به عذاب نزدیک کردن بنده به وسیلۀ خداوند، انجام کار عجیب و خارق العاده مانند سحر و جادو به وسیلۀ کافر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استدبار
تصویر استدبار
پشت گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استدراج
تصویر استدراج
کم کم نزدیک آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
پی بردن رفته خواستن رفته را خواستن، خرده یافتن، دریافتن اندریافتن اندر یافتی دریافتن درک کردن، خرده گرفتن خرده دریافتن غلط گرفتن بر جبران کردن تلافی کردن، دریافت اندریافت: استدراک مافات امکان ندارد، رفع توهم از کلام سابق، جمع استدراکات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استحرار
تصویر استحرار
پر بار شدن کشت پر بار خواستن کشت، افزونی خون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استسرار
تصویر استسرار
پنهان شدن، کنیزک خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استمرار
تصویر استمرار
روان شدن، بر یک روش رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
استوار و پا بر جا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استدبار
تصویر استدبار
((اِ تِ))
پشت کردن، مقابل استقبال، آخرکار را ملاحظه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استدراج
تصویر استدراج
((اِ تِ))
بتدریج بالا بردن، بتدریج نزدیک گردانیدن، ظاهر شدن کرامات از غیر مؤمن، بیچاره گردانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استدراک
تصویر استدراک
((اِ تِ))
فهمیدن، درک کردن، اعتراض کردن، خرده گرفتن، آوردن بیتی که مصراع اول مدح و مصراع دوم ذم باشد یا برعکس، تصحیح کردن، جبران کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
((اِ تِ))
برقرار کردن، پابرجا شدن، قرار یافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استمرار
تصویر استمرار
((اِ تِ))
پیوسته رفتن، همیشه روان بودن، اتصال، پیوستگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استمرار
تصویر استمرار
ادامه، پیوستگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
برپایی، جایگیری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
Deployment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
déploiement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
despliegue
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
penyebaran
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
การประจำการ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
inzet
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
部署
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
dispiegamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
implantação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
rozmieszczenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
розгортання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
Bereitstellung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
развертывание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
तैनाती
دیکشنری فارسی به هندی