قصبۀ مرکز قضائیست در سنجاق کوریچه از ولایت مناستر آرناؤدستان، در ساحل جنوبی دریاچۀ اوخری، در 25 هزارگزی شمالی کوریجه، در محلی بسیار دلکش و نزه، دارای یک مسجد جامع، یک تکیه، و یک مکتب در قرب یکساعته راه در شمال غربی همین قصبه، قصبۀ دیگر موسوم به بوغرادچ است.
قصبۀ مرکز قضائیست در سنجاق کوریچه از ولایت مناستر آرناؤدستان، در ساحل جنوبی دریاچۀ اوخری، در 25 هزارگزی شمالی کوریجه، در محلی بسیار دلکش و نزه، دارای یک مسجد جامع، یک تکیه، و یک مکتب در قرب یکساعته راه در شمال غربی همین قصبه، قصبۀ دیگر موسوم به بوغرادچ است.
تفال با قرآن، تسبیح و مانند آن برای اقدام به کاری که در آن تردید داشته باشند، برای مثال هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود / در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست (حافظ - ۱۶۲)، طلب خیر و نیکویی کردن استخارۀ ذات الرقاع: نوعی استخاره که بر تکه ای از کاغذ، «افعل» و بر تکۀ دیگر، «لاتفعل» می نویسند و آن ها را زیر سجاده می گذارند. پس از خواندن نماز چشم ها را بر هم می گذارند و یکی از آن دو را برمی دارند و هرچه از امر یا نهی به دست آید به آن عمل می کنند
تفال با قرآن، تسبیح و مانندِ آن برای اقدام به کاری که در آن تردید داشته باشند، برای مِثال هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بُوَد / در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست (حافظ - ۱۶۲)، طلب خیر و نیکویی کردن استخارۀ ذات الرقاع: نوعی استخاره که بر تکه ای از کاغذ، «افعل» و بر تکۀ دیگر، «لاتفعل» می نویسند و آن ها را زیر سجاده می گذارند. پس از خواندن نماز چشم ها را بر هم می گذارند و یکی از آن دو را برمی دارند و هرچه از امر یا نهی به دست آید به آن عمل می کنند
ستاره. کوکب. (برهان) (مؤید الفضلاء) : دوش من پیغام دادم سوی تو استاره را گفتمش خدمت رسان از من تو آن مهپاره را. مولوی. بیمار شود عاشق امّا بنمی میرد ماه ارچه شود لاغر استاره نخواهد شد. مولوی.
ستاره. کوکب. (برهان) (مؤید الفضلاء) : دوش من پیغام دادم سوی تو استاره را گفتمش خدمت رسان از من تو آن مهپاره را. مولوی. بیمار شود عاشق امّا بنمی میرد ماه ارچه شود لاغر استاره نخواهد شد. مولوی.