- اساء
- درامن کردن، راست کردن کارمردم ریشه دارویی، دارو
معنی اساء - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برادری، دوستی، همانندی
ایستاکردن، برجای ایستادن، استوار شدن، استوارکردن، لنگر انداختن
گزاردن به جا آوردن، رساندن، پس دادن بازپرداخت، نیک گفتن (حسن الاداء) گزاردن بجاآوردن پرداختن دینی که شخص فرض و زم است، ناز کرشمه خوش حرکاتی معشوق
ملول تر، بستوه آمده تر
ویژه نام بتی بر صفا نزدیک مکه، شوره زار
دوال افسار بند بنده کردن دستگیر کردن اسیر کردن، به دوال بستن چیزی را بستن، اسیری بردگی
برابر، جا، روبه روی، برابری برابرانه مقابل برابر روبروی رویاروی قبال، سبب زندگانی یا سبب فراخی عیش و افزونی آن یا به ازاء. عوض بجای. یا در ازاء. بجای عوض بدل
فرو گذاشتن، به دلخواه رسیدن، نیکویی وبخشش، سخن بافی
آب دادن، آب خورانیدن، نوشاندن سیراب کردن، آک کردن
ساختن پیشدالان ساختن در گاهی، ساختن گنجینه
نهادن هموار ساختن رسوایی
بدتر بتر. یا به اسوء احوال در اسوء احوال. در بدترین حالات
تن زدگی، روی تافت، سرپیچی
بنیاد، پایه، شالوده، زیرساخت
مفصل های خشک شده که از جای حرکت نکنند
نوشاک، شوربا
سخت گردانیدن گناه دل را، سنگدلی
جمع امه، کنیزکان جمع امه. کنیزان کنیزکان پرستاران
پناهیدن
پی، بنیاد، پایه، شالوده
امه ها، کنیزان، جمع واژۀ امه
چهارمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۱۷۶ آیه، زنان
کلانسال گردیدن، خشک شدن، ستبرگشتن، تاریک شدن، منغر (قدح بزرگ)
سخت شدن، تاریک شدن، نبهره شدن ناسره شدن
عبا، جامه، لباس، گلیم، گلیم که آنرا پوشند عباءجمع اکسیه
پی، بنیاد، شالوده، یکی از مراتب دعوت اسماعیلیان
به جا آوردن، انجام دادن