جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ازاء

ازاء

ازاء
برابر، جا، روبه روی، برابری برابرانه مقابل برابر روبروی رویاروی قبال، سبب زندگانی یا سبب فراخی عیش و افزونی آن یا به ازاء. عوض بجای. یا در ازاء. بجای عوض بدل
فرهنگ لغت هوشیار

ازاء

ازاء
مقابل و برابر شدن. (منتهی الارب). مقابله. (غیاث). برابر شدن چیزی با چیزی. (وطواط). موازات
لغت نامه دهخدا

ازاء

ازاء
مقابل. برابر. (منتهی الارب). حِذاء. روبروی. رویاروی. قِبال. تِجاه.
لغت نامه دهخدا

اجزاء

اجزاء
گزیت (جزیه) دادن، بی نیاز گردانیدن، بی نیاز شدن، جمع جز، خرده ها ریزه ها، پاره ها، بخش ها، بهرها، زیر دستان در سازمان ها
فرهنگ لغت هوشیار

اداء

اداء
گزاردن به جا آوردن، رساندن، پس دادن بازپرداخت، نیک گفتن (حسن الاداء) گزاردن بجاآوردن پرداختن دینی که شخص فرض و زم است، ناز کرشمه خوش حرکاتی معشوق
فرهنگ لغت هوشیار