جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اناء

اناء

اناء
خنور. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خنور آب. آب جامه. جای آب. (زمخشری چ دانشگاه ص 152). ظرف. (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء). وعاء. (اقرب الموارد). آوند. (غیاث اللغات) (آنندراج). سبو. (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی). آبخوری. آب دان. کوزه. باردان. ج، آنیه. جج، اوانی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
- اناء مصفی، لقب بولس. (یادداشت مؤلف).
- امثال:
انائی که پر شد دگر کی پُرد؟
(بوستان).
کل اناء یترشح بمافیه. (مجمعالامثال ص 521).
لغت نامه دهخدا

اناء

اناء
درنگی و تأخیر. (از اقرب الموارد). درنگی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : الاناء حصن السلامه و العجله مفتاح الندامه. (یادداشت مؤلف).
لغت نامه دهخدا

اداء

اداء
گزاردن به جا آوردن، رساندن، پس دادن بازپرداخت، نیک گفتن (حسن الاداء) گزاردن بجاآوردن پرداختن دینی که شخص فرض و زم است، ناز کرشمه خوش حرکاتی معشوق
فرهنگ لغت هوشیار

ازاء

ازاء
برابر، جا، روبه روی، برابری برابرانه مقابل برابر روبروی رویاروی قبال، سبب زندگانی یا سبب فراخی عیش و افزونی آن یا به ازاء. عوض بجای. یا در ازاء. بجای عوض بدل
فرهنگ لغت هوشیار