منسوب به پار. پارین. پارسالین: چند خرامی ّ و تکبر کنی دولت پارینه تصور کنی. سعدی. برو زن کن ای خواجه هرنوبهار که تقویم پارینه ناید بکار. سعدی. - امثال: من همان احمد پارینه که بودم هستم. رو که همان احمد پارینه ای. ، سال گذشته. سال پیش. پار: این طاس خالی از من و آن کوزه ای که بود پارینه پر ز شهد مصفی از آن تو. وحشی. ، کهنه. (غیاث اللغات)
منسوب به پار. پارین. پارسالین: چند خرامی ّ و تکبر کنی دولت پارینه تصور کنی. سعدی. برو زن کن ای خواجه هرنوبهار که تقویم پارینه ناید بکار. سعدی. - امثال: من همان احمد پارینه که بودم هستم. رو که همان احمد پارینه ای. ، سال گذشته. سال پیش. پار: این طاس خالی از من و آن کوزه ای که بود پارینه پر ز شهد مصفی از آن تو. وحشی. ، کهنه. (غیاث اللغات)
دهی از دهستان نمشیر بخش بانه شهرستان سقز است که در 24 هزارگزی شمال باختری بانه و 7هزارگزی جنوب باختری راه شوسه بانه بسردشت واقع شده است. کوهستانی. سردسیر و سکنۀ آن 85 تن است. در دو محل بفاصله 2 هزار گز واقع، بالا و پائین نامیده شده است. سکنۀپائین 60 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان نمشیر بخش بانه شهرستان سقز است که در 24 هزارگزی شمال باختری بانه و 7هزارگزی جنوب باختری راه شوسه بانه بسردشت واقع شده است. کوهستانی. سردسیر و سکنۀ آن 85 تن است. در دو محل بفاصله 2 هزار گز واقع، بالا و پائین نامیده شده است. سکنۀپائین 60 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
نوعی خوراکی است که عبارت است از اینکه نان تنوری نیم پخته را ریزه ریزه کرده با فلفل و زنجبیل و زیره و سیاه دانه نیم کوفته و سبزیهای ریزه کرده در تغاری کنند و سرکه و دوشاب بر بالای آن ریزند و مشت زنند تا خنب خمیر شود و در آفتاب نهند و تا 40 روز هر روز سرکه و دوشاب ریزند و بر هم زنند و رد آفتاب نهند تا بقوام آید. سپس از آن قرصها سازند و خشک کنند
نوعی خوراکی است که عبارت است از اینکه نان تنوری نیم پخته را ریزه ریزه کرده با فلفل و زنجبیل و زیره و سیاه دانه نیم کوفته و سبزیهای ریزه کرده در تغاری کنند و سرکه و دوشاب بر بالای آن ریزند و مشت زنند تا خنب خمیر شود و در آفتاب نهند و تا 40 روز هر روز سرکه و دوشاب ریزند و بر هم زنند و رد آفتاب نهند تا بقوام آید. سپس از آن قرصها سازند و خشک کنند