جدول جو
جدول جو

معنی ارجنه

ارجنه((اَ جَ نِ))
نوا و لحنی است در موسیقی قدیم
تصویری از ارجنه
تصویر ارجنه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ارجنه

ارجنه

ارجنه
نوایی از موسیقی قدیم ایرانی، برای مِثال گه نوای هفت گنج و گه نوای گنجِ گاو / گه نوای دیف رخش و گه نوای ارجنه (منوچهری - ۹۷)
ارجنه
فرهنگ فارسی عمید

ارجنه

ارجنه
نوائی و لحنی است از موسیقی. (برهان قاطع) :
گه نوای هفت گنج و گه نوای گنج گاو
گه نوای دیف رخش و گه نوای ارجنه.
منوچهری
لغت نامه دهخدا

ارجنه

ارجنه
نام دشتی است در فارس. گویند امیرالمؤمنین علیه السلام سلمان را در آن بزور ولایت از چنگ شیر نجات داد. (برهان قاطع) (آنندراج). ظاهراً همان دشت ارژن فارس است. و رجوع به ارژن شود
لغت نامه دهخدا

ارجنگ

ارجنگ
درختی از تیره عنابها که دارای گونه های متعدد است (تقریبا 6 گونه) که بعضی از گونه ها بصورت درختچه اند. برگهایش متناوب است و در بعضی از گونه ها دندانه دار و در بعضی صاف اند و برخی از گونه ها دارای برگهای پایا میباشند. آرایش گلهایش خوشه و یا گرزن محدود یا نامحدود است و در مناطق گرم و یا معتدل آسیا و آمریکا و اروپا میروید و چهار گونه آن در جنگلهای شمالی ایران و استپهای اطراف کرج باسامی گوناگون شناخته شده
فرهنگ لغت هوشیار

ارجنگ

ارجنگ
لغتی در ارژنگ. نگار خانه مانی را گویند. (برهان قاطع) (آنندراج). رجوع به ارژنگ و ارتنگ شود، بیت کوتاه. (ربنجنی) (مهذب الاسماء). شعر کوتاه. ج، اَراجیز. (مهذب الاسماء).
- ارجوزه خواندن، شعر خواندن در معرکه و جنگ. خودستائی کردن
لغت نامه دهخدا

ارجنک

ارجنک
نامی است که در ناحیۀ رازکان به ’رامنوس پالازی’ دهند و آنرا گونه هاست چون اشنگور و تنگرَس، و سیاه توسه، و سیاه اربه و کنار و سیاه تلو و عناب. ارژن. رجوع به ارژن و کلمات فوق شود، آلاکلنگ. الاکلنگ، مهد. (آنندراج). گهواره. گاهواره
لغت نامه دهخدا