سخت و قوی و استوار شدن. (منتهی الارب). سختی در هر چیز:در عین اشتداد مرض طاعون من در شهر ماندم. (فرهنگ نظام). سخت شدن. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان علامۀ جرجانی ص 13). سخت کردن و سخت گرفتن. (آنندراج). شدت و سختی. (غیاث) ، دروغ صریح گفتن بر کسی. (تاج المصادر بیهقی)
سخت و قوی و استوار شدن. (منتهی الارب). سختی در هر چیز:در عین اشتداد مرض طاعون من در شهر ماندم. (فرهنگ نظام). سخت شدن. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان علامۀ جرجانی ص 13). سخت کردن و سخت گرفتن. (آنندراج). شدت و سختی. (غیاث) ، دروغ صریح گفتن بر کسی. (تاج المصادر بیهقی)