جدول جو
جدول جو

معنی اشتداد

اشتداد((اِ تِ))
سخت شدن، محکم شدن، نیرو گرفتن، نیرومندی
تصویری از اشتداد
تصویر اشتداد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اشتداد

اشتداد

اشتداد
سخت شدن، قوی شدن، استوار شدن،
اُستُواری، محکمی، استحکام، محکم کاری، استقامت، ثبات، اطمینان،
پایداری، اِستِحکام، صَلابَت، قَوام، تَأَثُّل، ثَقابَت، رَصانَت، اِتقان، رُستی، جَزالَت، ثُبوت
اشتداد
فرهنگ فارسی عمید

اشتداد

اشتداد
سخت و قوی و استوار شدن. (منتهی الارب). سختی در هر چیز:در عین اشتداد مرض طاعون من در شهر ماندم. (فرهنگ نظام). سخت شدن. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان علامۀ جرجانی ص 13). سخت کردن و سخت گرفتن. (آنندراج). شدت و سختی. (غیاث) ، دروغ صریح گفتن بر کسی. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا

اشتدادی

اشتدادی
منسوب به اشتداد یا حرکت اشتدادی. نوعی از حرکت در کیف
اشتدادی
فرهنگ لغت هوشیار