معنی ارتداع
ارتداع
بازایستادن و خودداری کردن از کاری
تصویر ارتداع
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ارتداع
ارتداع
ارتداع
آلوده شدن، برگردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
ارتداع
ارتداع
آلوده شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). آلوده شدن بچیزی. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
ابتداع
ابتداع
چیز نو آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
اختداع
اختداع
فریفتن ترفند زدن
فرهنگ لغت هوشیار
ارتجاع
ارتجاع
بخشیدن را باز گرفتن، بازگشت
فرهنگ لغت هوشیار
ارتباع
ارتباع
بهاران بودن جائی
فرهنگ لغت هوشیار
ارتیاع
ارتیاع
هراسیدن ترسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
ارتقاع
ارتقاع
پاکداشت
فرهنگ لغت هوشیار
ارتفاع
ارتفاع
خاستن، برخاستن، بلند شدن، بالا آمدن، بلندی گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار