جدول جو
جدول جو

معنی اخیال - جستجوی لغت در جدول جو

اخیال
خیل ها، گروه ها، گروه سواران ها، قبیله ها، طایفه ها، جمع واژۀ خیل
تصویری از اخیال
تصویر اخیال
فرهنگ فارسی عمید
اخیال(غَ خوا / خا رَ /رِ)
اخاله. سردروا نگریستن ابر را بارنده گمان برده.
لغت نامه دهخدا
اخیال(اَخْ)
جمع واژۀ خیل. اسپان. سواران
لغت نامه دهخدا
اخیال
جمع خیل، گروه سواران
تصویری از اخیال
تصویر اخیال
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اذیال
تصویر اذیال
ذیل ها، آخر چیزی ها، دامن ها، پایین ها، دنباله ها، دم ها، جمع واژۀ ذیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اغیال
تصویر اغیال
غیل ها، درختان انبوه و درهم پیچیده، بیشه ها، جنگل ها، جمع واژۀ غیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امیال
تصویر امیال
میل ها، خواست ها، تمایل ها، رغبت ها، اشتها ها، محبت ها، خمیدن ها، برگردیدن ها، یک سو شدن ها، انحراف ها، جمع واژۀ میل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخیار
تصویر اخیار
خیّرها، نیکوکاران، کریمان، جمع واژۀ خیّر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخوال
تصویر اخوال
خال ها، دایی ها، برادران مادر، جمع واژۀ خال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افیال
تصویر افیال
فیل ها، دو مهرۀ شطرنج، جمع واژۀ فیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختیال
تصویر اختیال
تکبر کردن، گردنکشی و بزرگ منشی کردن، خرامیدن و با جاه و جلال راه رفتن، خیال کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امیال
تصویر امیال
جمع میل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکیال
تصویر اکیال
جمع کیل، پیمانه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افیال
تصویر افیال
پارسی تازی شده، جمع فیل، پیلان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقیال
تصویر اقیال
بزرگواران
فرهنگ لغت هوشیار
روسی پتو، جاجیم (در آن خواب افزار پیچند) پتو مفرش گونه ای که لحاف و فرش و مانند آنرا در آن بندند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اذیال
تصویر اذیال
جمع ذیل، دامن ها، جمع ذیل دامنها: (سلطان... به خواجه حواله کرد... چنانکه از هیچ جانب غبار آزادی بر اذیان ننشست) (سلجوقنامه ظهیری) یا اذیان ناس. طبقه پست از مردم اذناب ناس سپس روندگان پس ماندگان مقابل نواصی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخیاف
تصویر اخیاف
مردمان، برادران مادری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخبال
تصویر اخبال
آیشت دهی: زمین را یک سال بکارند و سالی چند رها کنند تا نیرو گیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخجال
تصویر اخجال
شرمنده کردن شرماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختیال
تصویر اختیال
بزرگ منشی و گردنکشی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخطال
تصویر اخطال
دشنامگویی کودن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
آشوب بر هم زدن کار شکنی زیانگری در تازی با آرش (معنی) بردن و ربودن نیز آمده اخلال طلب اخلال جوی اخلال گر خلل آوردن، خلل و رخنه کردن، خلل رسانیدن، زیان رسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخضال
تصویر اخضال
ترابیدن با آب تر کردن خیس شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخیاش
تصویر اخیاش
جمع خیش، جامه های سبکباف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخیاس
تصویر اخیاس
جمع خیس، انبوه درختان بیشه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخیار
تصویر اخیار
نیکو کاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخوال
تصویر اخوال
جمع خال، دایی ها کاکویگان جمع خال دائیان دائیها برادران مادر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخمال
تصویر اخمال
گمنامی گمنام کردن، ازارزش انداختن بی ارزش کردن، پر زناک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اذیال
تصویر اذیال
جمع ذیل، دامن ها، آخر چیزها، دم ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادیال
تصویر ادیال
پتو، مفرش گونه ای که لحاف و فرش و مانند آن را در آن بندند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخیار
تصویر اخیار
جمع خیر، نیکان، برگزیدگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخوال
تصویر اخوال
جمع خال، داییان، دایی ها، برادران مادر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخلال
تصویر اخلال
((اِ))
زیان رسانیدن، خلل وارد کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخلال
تصویر اخلال
دستبری، بهم زدن
فرهنگ واژه فارسی سره