جدول جو
جدول جو

معنی اغیال

اغیال
غیل ها، درختان انبوه و درهم پیچیده، بیشه ها، جنگل ها، جمع واژۀ غیل
تصویری از اغیال
تصویر اغیال
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اغیال

اغیال

اغیال
به سال دو باربچه آوردن گوسپندان: اغیلت الغنم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). به سال دو بچه آوردن گوسپندان. (آنندراج). دو بار بچه زائیدن گوسپند در سال. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا

اغیال

اغیال
جَمعِ واژۀ غِیل، درختان انبوه و درهم و درختان نی و حلقا وبیشۀ شیر و جنگل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا

اغیال

اغیال
رودباری است به یمامه یا آن ذات اغیال است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، ابری که ببارد و برود. (منتهی الارب). پاره های ابر. یکی ِ آن افاه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

اذیال

اذیال
جمع ذیل، دامن ها، جمع ذیل دامنها: (سلطان... به خواجه حواله کرد... چنانکه از هیچ جانب غبار آزادی بر اذیان ننشست) (سلجوقنامه ظهیری) یا اذیان ناس. طبقه پست از مردم اذناب ناس سپس روندگان پس ماندگان مقابل نواصی
اذیال
فرهنگ لغت هوشیار

ادیال

ادیال
روسی پتو، جاجیم (در آن خواب افزار پیچند) پتو مفرش گونه ای که لحاف و فرش و مانند آنرا در آن بندند
فرهنگ لغت هوشیار

اغیام

اغیام
پارسی تازی شده (غیم به روش قلب از میغ پارسی) میغ شدن تشنه شدن
اغیام
فرهنگ لغت هوشیار