سم ها، ناخن ضخیم و مقاوم گروهی از پستانداران گیاهخوار مانند گاو، گوسفند، اسب، استر، الاغ و امثال آن، پای انسان، سمج، سوراخ، گودال، جایی که در کوه یا زیر زمین برای جا دادن گوسفندان درست می کردند، آغل
سُم ها، ناخن ضخیم و مقاوم گروهی از پستانداران گیاهخوار مانند گاو، گوسفند، اسب، استر، الاغ و امثال آن، پای انسان، سُمج، سوراخ، گودال، جایی که در کوه یا زیرِ زمین برای جا دادن گوسفندان درست می کردند، آغل
برگ برآوردن کشت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بابرگ شدن کشت. (تاج المصادر بیهقی). وقت چیدن شدن گشتن: اعصف الزرع، حان ان یجز. (از اقرب الموارد) ، جمع واژۀ عضو، یعنی یک تن از جماعت. (از اقرب الموارد). و رجوع به عضو شود، (اصطلاح طب) ، اجسام متولده از اول مزاج اخلاط. - اعضاء آلیه، اعضاء مرکبه و آن هر عضوی باشد که اسم کل بر جزء آن صادق نیاید. مقابل اعضاء مفرده. (از بحر الجواهر). - اعضاء اصلیه، عظام و اعصاب و عروق. (از بحر الجواهر). - اعضاء رئیسه، اعضایی که مبادی و اصول قوای محتاج الیه است، در بقاء شخص یا بقاء نوع. اولی در نزد قدما، قلب و کبد و دماغ است و دومی انثیان. (از بحر الجواهر). - اعضاء مفرده، هر عضو که اسم کل بر جزء آن نیز صادق باشد. مقابل اعضاء آلیه و اعضاء مرکبه. و آنرا اعضاء متشابه الاجزاء نیز گویند. و اعضاء مفرده عبارت است از: استخوان، غضروف، عصب، رباط، وتر، ورید، شریان، غشاء، گوشت سرخ، پیه، روغن، غدد، پوست، ناخن، دشبد و موی. (از بحر الجواهر)
برگ برآوردن کشت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بابرگ شدن کشت. (تاج المصادر بیهقی). وقت چیدن شدن گشتن: اعصف الزرع، حان ان یجز. (از اقرب الموارد) ، جَمعِ واژۀ عضو، یعنی یک تن از جماعت. (از اقرب الموارد). و رجوع به عضو شود، (اصطلاح طب) ، اجسام متولده از اول مزاج اخلاط. - اعضاء آلیه، اعضاء مرکبه و آن هر عضوی باشد که اسم کل بر جزء آن صادق نیاید. مقابل اعضاءِ مفرده. (از بحر الجواهر). - اعضاء اصلیه، عظام و اعصاب و عروق. (از بحر الجواهر). - اعضاء رئیسه، اعضایی که مبادی و اصول قوای محتاج الیه است، در بقاء شخص یا بقاء نوع. اولی در نزد قدما، قلب و کبد و دماغ است و دومی انثیان. (از بحر الجواهر). - اعضاءِ مفرده، هر عضو که اسم کل بر جزء آن نیز صادق باشد. مقابل اعضاء آلیه و اعضاء مرکبه. و آنرا اعضاءِ متشابه الاجزاء نیز گویند. و اعضاءِ مفرده عبارت است از: استخوان، غضروف، عصب، رباط، وتر، ورید، شریان، غشاء، گوشت سرخ، پیه، روغن، غدد، پوست، ناخن، دشبد و موی. (از بحر الجواهر)