جدول جو
جدول جو

معنی اختلاط - جستجوی لغت در جدول جو

اختلاط
آمچ آمیزش درآمیختگی خلیس، شوریدگی، همگمی آمیخته شدن، درهم شدن
تصویری از اختلاط
تصویر اختلاط
فرهنگ لغت هوشیار
اختلاط
درهمی، آمیزش، همامیزی
تصویری از اختلاط
تصویر اختلاط
فرهنگ واژه فارسی سره
اختلاط
آمیختن، مخلوط شدن، درهم شدن، درهم آمیختن، آمیختگی، در علم شیمی ترکیب شدن دو یا چند جسم با یکدیگر به طوری که حتی با میکروسکوپ نتوان اجسام ترکیب شده را تمیز داد، اما با وسایلی بتوان آن ها را از هم جدا کرد، گفتگوی دوستانه، جماع کردن، همبستر شدن
تصویری از اختلاط
تصویر اختلاط
فرهنگ فارسی عمید
اختلاط
((اِ تِ))
آمیخته شدن، آمیختن
تصویری از اختلاط
تصویر اختلاط
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اختلاطی
تصویر اختلاطی
آمیزه ای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
فریب دادن، راز شنیدن درهم برهمی به هم ریختگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختلاق
تصویر اختلاق
خوی گیری، دروغبافی
فرهنگ لغت هوشیار
یوتاری پادیاری، نا سازگاری، ستیزه، جانشینی، شکم روش عدم موافقت، ناسازگاری، با یکدیگر خلاف کردن، نزاع، مشاجره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختلاع
تصویر اختلاع
گرفتن مال کسی، طلاق زن بدون مهریه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختلاس
تصویر اختلاس
کیسه بری زود دوزی تر دستی پنهان ربایی، ستوده گویی دزدی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختلاج
تصویر اختلاج
جهش اندام، پریدن پلک، بیرون کشیدن، تنش اندام جستن اندام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختلاب
تصویر اختلاب
زبانبازی زبانفریبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختطاط
تصویر اختطاط
کشکیدن (کشک کشه خط)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختراط
تصویر اختراط
شمشیر کشی شمشیر از نیام بر کشیدن پافشاری در گریه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختباط
تصویر اختباط
شب دریوزگی شرم دریوزگی: گدایی با شرمزدگی در شب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتلاط
تصویر احتلاط
ستیهیدن ستیهش (لجاجت)، سوگند خوردن، ستاییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
نابسامانی، آشفتگی، پراکندگی، ناهماهنگی، پریشانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اختلاف
تصویر اختلاف
ناهمگونی، ناسازگاری، ناجور بودن، دوگانگی، ناهمسانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعتلاط
تصویر اعتلاط
پیکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امتلاط
تصویر امتلاط
ربودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختلاع
تصویر اختلاع
برکندن، گرفتن مال کسی، طلاق خلع، طلاقی که زن به واسطۀ اکراهی که از شوهر دارد با دادن مالی یا بخشیدن مهریۀ خود از او طلاق می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختلاس
تصویر اختلاس
دزدیدن پول مؤسسه یا ادارۀ دولتی، غنیمت شمردن، در علوم ادبی بیان کردن معنی مدح در غزل یا معنی غزل در مدح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختلاب
تصویر اختلاب
فریفتن، کسی را با سخنان شیرین و خوشایند فریب دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
تباه شدن و درهم و برهم شدن کار، به هم خوردگی، آشفتگی، نابسامانی، بی سر و سامانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختلاف
تصویر اختلاف
با یکدیگر خلاف کردن، مخالف شدن، ناسازگاری داشتن، ناجور بودن، ناسازگاری، رفت و آمد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
((اِ تِ))
درهم و بر هم شدن کار، خلل پذیرفتن، بی سروسامانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اختلاف
تصویر اختلاف
((اِ تِ))
با یکدیگر ناسازگاری کردن، نزاع کردن، تغییر مکان ظاهری ستاره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اختلاس
تصویر اختلاس
((اِ تِ))
ربودن، دزدیدن، سوءاستفاده مالی توسط شخص مسئول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اختلاج
تصویر اختلاج
((اِ تِ))
پریدن، جستن اعضای بدن مانند، چشم، انقباض و گرفتن شدید عضلات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اختلاب
تصویر اختلاب
((اِ تِ))
خدعه کردن، با زبان نرم فریب دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اختطاط
تصویر اختطاط
((اِ تِ))
خط بر چهره دمیدن، ریش درآوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اختلاج
تصویر اختلاج
تکان خوردن و لرزیدن، در پزشکی جهیدن و تکان خوردن غیرارادی عضوی از بدن، مثل پریدن پلک چشم یا جهیدن رگ، تیک، گذشتن چیزی از دل همراه با شک و تردید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختلال
تصویر اختلال
Confusion, Disruption, Disturbance, Dysfunction, Impairment, Maladjustment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اختلاف
تصویر اختلاف
Confliction
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اختلاس
تصویر اختلاس
Embezzlement
دیکشنری فارسی به انگلیسی