معنی اختلاع اختلاع برکندن، گرفتن مال کسی، طلاق خلع، طلاقی که زن به واسطۀ اکراهی که از شوهر دارد با دادن مالی یا بخشیدن مهریۀ خود از او طلاق می گیرد تصویر اختلاع فرهنگ فارسی عمید
اختلاع اختلاع گرفتن مال کسی را، افتراء، کذب ُ مخترَع، خوی گرفتن. (آنندراج) ، معتدل شدن. تمام خلقت شدن، خوشبو شدن لغت نامه دهخدا
ابتلاع ابتلاع به گلو فروبردن اباریدن فرو بردن به حلق و گلو بلع بگلو فرو بردن بلعیدن فرو دادن تو دادن قورت دادن، بلعیدن فرهنگ لغت هوشیار
اختلاف اختلاف یوتاری پادیاری، نا سازگاری، ستیزه، جانشینی، شکم روش عدم موافقت، ناسازگاری، با یکدیگر خلاف کردن، نزاع، مشاجره فرهنگ لغت هوشیار