- احوط
- نزدیک تر به احتیاط
معنی احوط - جستجوی لغت در جدول جو
- احوط ((اَ وَ))
- با احتیاط تر، بیشتر مقرون به احتیاط
- احوط
- نزدیک تر به احتیاط
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چاره گرتر
دلاور بی باک
سیه چشم آهو چشم، اورمزد (مشتری) سیاه چشم دارای چشمی مانند چشم آهو تمام سیاه آنکه سپیده چشم وی سخت سپید بود و سیاهی سخت سیاه: مونث حوراءجمع حور
نیازمندتر
گنهکار، فرزند نافرمانبردار فرزند نافرمان
خرد چرخانه کم چانه فرود چانه
گول، خرد زنخ، کژ زنخ
رند ولگرد چسبانتر
لوچ، کسی که چشمش پیچیده باشد، کژبین، چپ چشم، چشم گشته، کج چشم، کج بین، گاج، گاژ، کاج، کاچ، کوچ، کلیک، کلاژ، کلاژه، کلاج، دوبین
ویژگی کسی که چشمان زیبا و سیاه دارد
احاطه شده، محصور شده، آنچه گرداگرد آن دیوار کشیده باشند
باران نیامدن، خشک شدن سال
دیوار بست پر هونه ور آنچه که در گرداگرد آن دیواری بر آورده باشند دیوار بست کرده. گرداگرد چیزی بر آینده دیوار بست کننده
فرو افتاده تر
به دور اندیشی درست تر باحتیاط نزدیکتر بااحتیاط تر