معنی احور - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با احور
احور
- احور
- سیه چشم آهو چشم، اورمزد (مشتری) سیاه چشم دارای چشمی مانند چشم آهو تمام سیاه آنکه سپیده چشم وی سخت سپید بود و سیاهی سخت سیاه: مونث حوراءجمع حور
فرهنگ لغت هوشیار
احور
- احور
- سیاه چشم. دارای چشمی مانند چشم آهو تمام سیاه.
لغت نامه دهخدا
احور
- احور
- نام مخلافی بیمن. (معجم البلدان) (مراصدالاطلاع)
لغت نامه دهخدا