جدول جو
جدول جو

معنی احوط

احوط((اَ وَ))
با احتیاط تر، بیشتر مقرون به احتیاط
تصویری از احوط
تصویر احوط
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با احوط

احوط

احوط
باحتیاطتر. باحتیاط نزدیکتر. ادخل در احتیاط: احوط اجتناب است. (حاشیۀ رساله های عملیه).
لغت نامه دهخدا

احور

احور
سیه چشم آهو چشم، اورمزد (مشتری) سیاه چشم دارای چشمی مانند چشم آهو تمام سیاه آنکه سپیده چشم وی سخت سپید بود و سیاهی سخت سیاه: مونث حوراءجمع حور
فرهنگ لغت هوشیار