جدول جو
جدول جو

معنی احول

احول
لوچ، کسی که چشمش پیچیده باشد، کژبین، چپ چشم، چشم گشته، کج چشم، کج بین، گاج، گاژ، کاج، کاچ، کوچ، کلیک، کلاژ، کلاژه، کلاج، دوبین
تصویری از احول
تصویر احول
فرهنگ فارسی عمید