- احدب
- کر پشت کج پشت کج پشت کوژ مرد کوژپشت آنکه سینه اش فرو شده و پشتش بر آمده باشد
معنی احدب - جستجوی لغت در جدول جو
- احدب
- ویژگی کسی که سینه اش فرورفته و پشتش برآمده است، گوژپشت،
برای مثال بس مبارز که زیر گرز تو کرد / پشت چون پشت مردم احدب (فرخی - ۱۴)
- احدب ((اَ دَ))
- گوژپشت. کسی که پشتش قوز و برآمدگی داشته باشد، شمشیر کج
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خر شکم سپید، نام یکی از پریان درنپی
لاغر اندام خشکیده، سبزگام: کسی که با خود بدبختی می آورد
والاشدن نیکو نژاد گشتن شتر سرخ و سپید، پیسه دار: مرد
گنهکار، فرزند نافرمانبردار فرزند نافرمان
دراز خود سر دراز نادان
هیچکس، کسی
کژ میان
پیمانه بزرگ
ترکی مگیر و مکش
هیچ کسی
دراز مژه
برآمده بودن پشت، برآمدگی
مؤنث واژۀ احد، یک، یکی
گوژ درآوردن، برآمدگی پسیدا کردن میان چیزی، گوژپشتی
گوژپشت گرداننده
قوز، برآمدگی در چیزی، خمیده، منحنی، کوژ، گوژ، کوز، غوز، گنگ
پیمان بستن، یکی، یگانه ای که تصور دومی وغیر برای او نیست
محبوبتر، بدوستی گرفته تر
فرهنگ
یکتا، یگانه
زمین بلند
برنده تر، تندتر، تیزتر
محبوب تر، دوست داشتنی تر
زمین بلند، زمین مرتفع، تپه، موج آب
یک، یکی، از نام های خداوند، یگانه، یکتا