جدول جو
جدول جو

معنی أَعَادَ - جستجوی لغت در جدول جو

أَعَادَ
دوباره شروع کردن، او تکرار کرد، بازگرداندن
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

لاغر کردن، او گرسنگی گرفت
دیکشنری عربی به فارسی
دوباره بیان کردن، او تکرار کرد
دیکشنری عربی به فارسی
بازگشتن، او برگشت، بازنگری کردن، برگشتن
دیکشنری عربی به فارسی
وعده دادن، یک وعده
دیکشنری عربی به فارسی
رعد و برق زدن، رعد و برق
دیکشنری عربی به فارسی
خوشبختی، شادی، شادابی
دیکشنری عربی به فارسی
فرصت دادن، او آن را ممکن کرد
دیکشنری عربی به فارسی
هیجان دادن، آثار باستانی
دیکشنری عربی به فارسی
روشن کردن، او روشنگری کرد
دیکشنری عربی به فارسی
پاسخ دادن، او پاسخ داد
دیکشنری عربی به فارسی
مجوّز دادن، او اجاره کرد، اجاره کردن
دیکشنری عربی به فارسی
رهبری کردن، تلسکوپ، مدیریّت کردن
دیکشنری عربی به فارسی
خواستن، او می خوٰاست
دیکشنری عربی به فارسی
محکوم کردن، محکوم کرد
دیکشنری عربی به فارسی
محروم کردن، او حذف کرد، حذف کردن
دیکشنری عربی به فارسی
نشان دادن، اشاره کرد
دیکشنری عربی به فارسی
خراب کردن، ضربه بزنید، آزار دادن
دیکشنری عربی به فارسی
روشن کردن، نور
دیکشنری عربی به فارسی
اطاعت کردن، اطاعت کن
دیکشنری عربی به فارسی
طولانی کردن، طولانی کرد
دیکشنری عربی به فارسی
آماده کردن، او آماده کرد
دیکشنری عربی به فارسی
بی اثر کردن، آجرکاری
دیکشنری عربی به فارسی
بر پا کردن، او ماند
دیکشنری عربی به فارسی
ساختار دوباره تنظیم کردن، تغییر شکل داده است
دیکشنری عربی به فارسی