- أَعَادَ
- دوباره شروع کردن، او تکرار کرد، بازگرداندن
معنی أَعَادَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لاغر کردن، او گرسنگی گرفت
دوباره بیان کردن، او تکرار کرد
بازگشتن، او برگشت، بازنگری کردن، برگشتن
وعده دادن، یک وعده
رعد و برق زدن، رعد و برق
خوشبختی، شادی، شادابی
فرصت دادن، او آن را ممکن کرد
هیجان دادن، آثار باستانی
روشن کردن، او روشنگری کرد
پاسخ دادن، او پاسخ داد
مجوّز دادن، او اجاره کرد، اجاره کردن
رهبری کردن، تلسکوپ، مدیریّت کردن
خواستن، او می خوٰاست
محکوم کردن، محکوم کرد
محروم کردن، او حذف کرد، حذف کردن
نشان دادن، اشاره کرد
خراب کردن، ضربه بزنید، آزار دادن
روشن کردن، نور
اطاعت کردن، اطاعت کن
طولانی کردن، طولانی کرد
آماده کردن، او آماده کرد
بی اثر کردن، آجرکاری
بر پا کردن، او ماند
ساختار دوباره تنظیم کردن، تغییر شکل داده است