- أَصَابَ
- خراب کردن، ضربه بزنید، آزار دادن
معنی أَصَابَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
محکوم کردن، محکوم کرد
محکم گرفتن، عصب
ناپایدار، حلقه
سخت کردن، شد
فرصت دادن، او آن را ممکن کرد
هیجان دادن، آثار باستانی
دایره کردن، او پاسخ داد
روشن کردن، او روشنگری کرد
مجوّز دادن، او اجاره کرد، اجاره کردن
لاغر کردن، او گرسنگی گرفت
رهبری کردن، تلسکوپ، مدیریّت کردن
خواستن، او می خوٰاست
پاسخ دادن، او پاسخ داد
محروم کردن، او حذف کرد، حذف کردن
نشان دادن، اشاره کرد
اصرار کردن، او اصرار کرد
روشن کردن، نور
اطاعت کردن، اطاعت کن
طولانی کردن، طولانی کرد
دوباره شروع کردن، او تکرار کرد، بازگرداندن
بی اثر کردن، آجرکاری
بر پا کردن، او ماند
گرفتگی ایجاد کردن، دچار تشنّج شد