- أَثَارَ
- هیجان دادن، آثار باستانی
معنی أَثَارَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مبهم کردن، او گیج شده بود
آلودگی ایجاد کردن، مسیریابی
دستور دادن، فرمانده، فرمان دادن، راهنمایی کردن
سخت کردن، شد
فرو رفتن، آجرکاری
تمایل داشتن، سیمی
فرصت دادن، او آن را ممکن کرد
تبادل کردن، بازرگانان
تأثیر گذاشتن، اثر
محصول دادن، میوه
پاسخ دادن، او پاسخ داد
لاغر کردن، او گرسنگی گرفت
محکوم کردن، محکوم کرد
بی اثر کردن، آجرکاری
خواستن، او می خوٰاست
محروم کردن، او حذف کرد، حذف کردن
خراب کردن، ضربه بزنید، آزار دادن
روشن کردن، نور
اطاعت کردن، اطاعت کن
طولانی کردن، طولانی کرد
دوباره شروع کردن، او تکرار کرد، بازگرداندن
بر پا کردن، او ماند
روشن کردن، او روشنگری کرد
مجوّز دادن، او اجاره کرد، اجاره کردن
رهبری کردن، تلسکوپ، مدیریّت کردن
نشان دادن، اشاره کرد
شورش کردن، انتقام گرفتن