جدول جو
جدول جو

معنی آونگان - جستجوی لغت در جدول جو

آونگان
(وَ)
در تداول عوام، آونگ. دروا. معلق. آویخته. و فصیح آن آویزان باشد. بیت ذیل را در فرهنگها برای کلمه مثال می آورند:
رفته با بازوش از تندی ّ مرکب آستین
گشته آونگانش از پهلوی استر پوستین.
جلال الدین خوافی.
- آونگان شدن، آویزان شدن.
- آونگان کردن، آویختن
لغت نامه دهخدا
آونگان
آویخته معلق آونگ
تصویری از آونگان
تصویر آونگان
فرهنگ لغت هوشیار
آونگان
((وَ))
آویخته، معلق، آونگ
تصویری از آونگان
تصویر آونگان
فرهنگ فارسی معین
آونگان
معلق
تصویری از آونگان
تصویر آونگان
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آوادان
تصویر آوادان
(دخترانه)
زیبا، قشنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آوگان
تصویر آوگان
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی و پیشرو سپاه فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آویژگان
تصویر آویژگان
ویژگان، خواص، نزدیکان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترنگان
تصویر ترنگان
بادرنگبویه، گیاهی یک ساله با برگ های بیضی دندانه دار، گل های بنفش و شاخه های باریک که گل آن مصرف دارویی دارد و برای عطرسازی هم به کار می رود، بادرو، ترنجان، بادرونه، بادرویه، بادرنجبویه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوندگان
تصویر جوندگان
راسته ای از جانوران پستاندار مانند موش، بیدستر و سنجاب که دارای دندان های تیز برای جویدن هستند و چون دندان های ثنایای آن ها پیوسته رشد می کند باید همیشه دندان های خود را به کار بیندازند و چیزی را بجوند تا دندان ها ساییده شود والا بی اندازه بلند می شود و از دهان بیرون می آید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بویگان
تصویر بویگان
رحم، عضوی کیسه مانند در شکم که جنین تا قبل از تولد در آن زندگی می کند، جای بچه در شکم زن یا حیوان ماده، زهدان، بچّه دان، بوگان، پوگان، بوهمان، پرکام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آبونمان
تصویر آبونمان
حق اشتراک روزنامه، مجله، برق، تلفن یا جا در تماشاخانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دلنگان
تصویر دلنگان
آویزان، آویخته، آونگان
فرهنگ فارسی عمید
(اُ)
باصطلاح دواسازی هر مادۀ دسم و سفت و غلیظی که بروی جزء معلول تمریخ کنند مانند اونگان خاکستری. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(جَ / جِ)
نام قریه ای بسرخس و معرب آن آجنقان است
لغت نامه دهخدا
دهی از بخش قصرقند که در شهرستان چاه بهار واقع است و 150 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
جمع جونده، راسته ای از پستانداران که شامل جانورانی است که عموما جثه کوچک دارند و دندان بندی ظنهاناقص است (فاقدانیاب هستند)، دندانهای پیثشین آنها بلند و برنده و در انتها فاقد میناست بهمین جهت عاج دندان آنها مرتبا نمو کرده موجب افزایش طول دندانها میگردد بطوریکه جانور ناچار است برای کوتاه کردن آنها هر چیز را که در دسترس می یابد بجود. از پستانداران مهم این راسته خرگوش موش سنجاب بیدستر و خوکچه را باید نام برد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلنگان
تصویر دلنگان
آویخته آونگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رودگان
تصویر رودگان
نهری که از جویبارهای متعدد تشکیل میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو گان
تصویر دو گان
دو نوع، دو جنس: (پس در آن کشتی از هر جانوری دو گان: نری و ماده ای)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بویگان
تصویر بویگان
بچه دان زهدان رحم
فرهنگ لغت هوشیار
یک عده از نمازهای زردشتیان که در طی سال در جشنها و مواقع مختلف بجای آورده میشود. چهار عدد آنها را که مهمترین آفرینگان بشمار میروند باین ترتیب ضبط کرده اند: آفرینگان دهمان (مقدسان) آفرینگان گاتها آفرینگان گهنبار آفرینگان رپیپوین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آوادان
تصویر آوادان
آبادان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آواگران
تصویر آواگران
دو ستاره در دو پیکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبانگان
تصویر آبانگان
نام روز آبان در ماه آبان است و آن روز عید آن ماه میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبونمان
تصویر آبونمان
فرانسوی همبستانه وجه اشتراک روزنامه مجله برق تلفن و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آونگان شدن
تصویر آونگان شدن
آویخته گشتن آونگ شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آونگان کردن
تصویر آونگان کردن
آویختن آونگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
در حال آویختگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبونمان
تصویر آبونمان
((بُ نِ))
وجه اشتراک روزنامه، مجله، برق، تلفن و غیره، حق اشتراک (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آبانگان
تصویر آبانگان
جشنی که ایرانیان در روز دهم از ماه آبان برپا می کردند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آویزگان
تصویر آویزگان
پناه، مستمسک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آونگون
تصویر آونگون
((وَ))
معلق، آویخته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سویگان
تصویر سویگان
بعد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آبونمان
تصویر آبونمان
هم بستانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
ریتمیک، موزون
فرهنگ واژه فارسی سره