جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آونگون

آونگان

آونگان
در تداول عوام، آونگ. دروا. معلق. آویخته. و فصیح آن آویزان باشد. بیت ذیل را در فرهنگها برای کلمه مثال می آورند:
رفته با بازوش از تندی ّ مرکب آستین
گشته آونگانش از پهلوی استر پوستین.
جلال الدین خوافی.
- آونگان شدن، آویزان شدن.
- آونگان کردن، آویختن
لغت نامه دهخدا

آذرگون

آذرگون
به رنگ آتش، نام گلی از دسته شقایق ها که رنگش زرد یا سرخ است و میانش مشکی است
آذرگون
فرهنگ نامهای ایرانی