جدول جو
جدول جو

معنی آشوبنده - جستجوی لغت در جدول جو

آشوبنده
آشوب کننده، آشوبگر
تصویری از آشوبنده
تصویر آشوبنده
فرهنگ فارسی عمید
آشوبنده(بَ دَ / دِ)
که بیاشوبد
لغت نامه دهخدا
آشوبنده
آنکه بیاشوبد
تصویری از آشوبنده
تصویر آشوبنده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
یاد دهنده، تعلیم دهنده، یاد گیرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بشولنده
تصویر بشولنده
آشفته کننده، پریشان کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آشوبیدن
تصویر آشوبیدن
آشفتنبرای مثال که چندانی که بیش آشوبی این دیگ / نیابی لقمه ای بی زهر و بی ریگ (عطار۴ - ۳۲۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آشورنده
تصویر آشورنده
برهم زننده،، شوراننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آشوبناک
تصویر آشوبناک
پرآشوب، پرفتنه وغوغا، بسیار آشفته، آشوبگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آشامنده
تصویر آشامنده
کسی که نوشیدنی بیاشامد، نوشنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلوبنده
تصویر گلوبنده
پرخور، شکم پرست، بسیار خوار
فرهنگ فارسی عمید
(رَ دَ / دِ)
که بیاشورد
لغت نامه دهخدا
تصویری از گلوبنده
تصویر گلوبنده
کسی که تابع حلق و شکم خود باشد بسیارخوار شکمخواره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلوبنده
تصویر کلوبنده
بزرگ بندگان معتر غلامان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشامنده
تصویر آشامنده
کسی که آب یا مایع دیگر آشامد نوشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آروبندی
تصویر آروبندی
عمل آروبند پیوستن استخوان شکسته شکسته بندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشوباندن
تصویر آشوباندن
رستاخیزیدن، قیامت بر پا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشوبناک
تصویر آشوبناک
پر آشوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشوبندگی
تصویر آشوبندگی
حالت و کیفیت آشوبنده
فرهنگ لغت هوشیار
آشفته کردن آشوفتن، یاآشوبیدن مغز پریشان ساختن حواس، منقلب شدن متغیر شدن، خشمگین شدن غضبناک گردیدن، شور و غوغا کردن، فتنه انگیختن فساد برپا کردن تفتین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشوریده
تصویر آشوریده
شورانیده در هم کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
آنکه بدیگری آموزد آنکه تعلیم دهد معلم، آنکه از دیگری آموزد متعلم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشورنده
تصویر آشورنده
آنکه بیاشورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلوبنده
تصویر کلوبنده
((کُ بَ دَ یا دِ))
کلونده، بزرگ بندگان، مهتر غلامان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بشولنده
تصویر بشولنده
((بِ لَ دِ))
محرّک، کارساز، باهوش، دانا، بینا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
((زَ دِ))
معلم، کسی که از دیگری می آموزد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آشوبیدن
تصویر آشوبیدن
((دَ))
آشفته کردن، آشفته و متغیر شدن، خشمگین شدن، فتنه بر پا کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آشوریده
تصویر آشوریده
((دِ))
شورانیده، درهم کرده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
Didactic, Instructive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آشوب زده
تصویر آشوب زده
Tumultuous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آشوب زده
تصویر آشوب زده
бурный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
дидактический , поучительный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آشوب زده
تصویر آشوب زده
tumultuös
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
didaktisch, lehrreich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آشوب زده
تصویر آشوب زده
буремний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
дидактичний , повчальний
دیکشنری فارسی به اوکراینی