جدول جو
جدول جو

معنی آزود - جستجوی لغت در جدول جو

آزود
عاقل، زیرک، (فرهنگ نعمهاﷲ)، تیزنظر، تیزفهم
لغت نامه دهخدا
آزود
عاقل، زیرک، تیزنظر، تیزفهم
تصویری از آزود
تصویر آزود
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آزاد
تصویر آزاد
(پسرانه)
فارغ، آسوده، رها شده از تعلقات دنیوی، رها شده از گرفتاری، رها از چیزی آزاردهنده، درختی جنگلی و بلند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آزاد
تصویر آزاد
رها، یله، رسته، بدون دلبستگی به دنیا و تعلقات آن، وارسته، برای مثال عیب حافظ گو مکن واعظ که رفت از خانقاه / پای آزادان نبندند ار به جایی رفت رفت (حافظ - ۱۸۲)، بی قید و بند، آنکه آزادی دارد، آنکه یا آنچه وابسته به ارگان دولتی نباشد، مقابل ممنوع، بدون عامل بازدارنده، عزب، مجرد، در فلسفه دارای اختیار، آنکه بندۀ کسی نباشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آلود
تصویر آلود
آلودن، پسوند متصل به واژه به معنای آلوده مثلاً اشک آلود، خواب آلود، خون آلود، زهرآلود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آمود
تصویر آمود
ساخته، آراسته، به رشته کشیده شده مثلاً گوهرآمود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آزوق
تصویر آزوق
آذوقه، غذایی که در سفر با خود بردارند، توشه، خواربار که در خانه نگه دارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تزود
تصویر تزود
توشه برگرفتن، توشه ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آزور
تصویر آزور
حریص، صاحب آز، آزمند، برای مثال چو داننده مردم بود آزور / همی دانش او نیاید به بر (فردوسی - ۷/۵۲)برای مثال جرعۀ جام جود اگر بخورم / نکند درد منّتم مخمور ی مرد باش ای حمیّت قانع / خاک خور ای طبیعت آزور (انوری - ۲۳۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تزود
تصویر تزود
توشه برداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزرد
تصویر آزرد
آزردگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزوغ
تصویر آزوغ
آنچه از شاخه های درخت خرما و تاک انگور و درختان دیگر ببرند
فرهنگ لغت هوشیار
غذایی که در سفر با خود دارند توشه، آنچه در خانه از غله و حبوب و مانند آن جمع کنند برای مصرف چند ماه یا یک سال. معمولا این کلمه را بصورت (آذوقه) نویسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزاد
تصویر آزاد
آنکه بنده نباشد، حر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمود
تصویر آمود
در کلمات مرکب بمعنی (آموده) آید: گوهر آمود
فرهنگ لغت هوشیار
در کلمات مرکب بمعنی آلوده آید: آرد آلود خشم آلود خون آلود زهر آلود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزور
تصویر آزور
آزمند حریص آزمند حریص طماع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزور
تصویر آزور
((وَ))
حریص، طماع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آزرد
تصویر آزرد
((زَ))
رنگ، لون، گونه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تزود
تصویر تزود
((تَ زَ وُّ))
توشه ساختن، توشه برگرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آزوغ
تصویر آزوغ
آنچه از شاخه های درخت خرما و تاک انگور و درختان دیگر ببرند، آزغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آزاد
تصویر آزاد
رها، وارسته، بی قید و بند، نوعی ماهی استخوانی که گوشت قرمز و چرب دارد و بزرگی آن تا یک متر می رسد، درختی است از خانواده نارونان، آن که بنده کسی نباشد، مقابل بنده، عبد، مختار، مخیر، نجیب، اصیل، سالم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آزوند
تصویر آزوند
حریص
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آزاد
تصویر آزاد
Free, Loose, Unencumbered
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آزاد
تصویر آزاد
libre, lâche, sans encombre
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آزاد
تصویر آزاد
свободный , не обременённый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آزاد
تصویر آزاد
frei, locker, unbelastet
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آزاد
تصویر آزاد
вільний , незавантажений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آزاد
تصویر آزاد
wolny, luźny, niezależny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آزاد
تصویر آزاد
自由的 , 松的 , 不受阻碍的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آزاد
تصویر آزاد
livre, solto, desimpedido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آزاد
تصویر آزاد
libero, allentato, senza ostacoli
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آزاد
تصویر آزاد
libre, suelto, libre de cargas
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آزاد
تصویر آزاد
vrij, los, ongehinderd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آزاد
تصویر آزاد
ฟรี , หลวม , ไม่มีอุปสรรค
دیکشنری فارسی به تایلندی