جدول جو
جدول جو

معنی آبروفت - جستجوی لغت در جدول جو

آبروفت
آب رفت
لغت نامه دهخدا
آبروفت
سنگی که بسبب جریان آب بمرور زمان ساییده و لغزان و مایل بگردی شده باشد، مواد ته نشسته از آبرودخانه ته نشست آب رودخانه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آبروشن
تصویر آبروشن
(دخترانه)
خوشبخت، ارجمند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بروفه
تصویر بروفه
(دخترانه و پسرانه)
دستار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آبرون
تصویر آبرون
(دخترانه)
گل همیشه بهار، شاد سرزنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آبگوشت
تصویر آبگوشت
خوراک آبدار که با گوشت و نخود و لوبیا تهیه می شود
فرهنگ فارسی عمید
آنچه از سنگ و خاک یا کف رودخانه که آب آن را ساییده یا تراشیده یا روبیده باشد، موادی که در مجرای آب ته نشین شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آبخوست
تصویر آبخوست
جزیره، قطعه زمینی در وسط دریا که از هر طرف، آب آن را احاطه کرده باشد، آبخو، آبخست، اداک، جز، گنگ، آداک، آدک برای مثال تنی چند از موج دریا برست / رسیدند نزدیکی آبخوست (عنصری - ۳۵۲)
فرهنگ فارسی عمید
(رُ)
سنگی که در جریان آب بطول زمان ساییده و لغزان و مایل بگردی شده باشد، ته نشین آب رودخانه ها. (فرهنگستان زمین شناسی).
لغت نامه دهخدا
(زُ رُ)
آبخست و آبگز از میوه ها:
چون آب زرفت روی زشتش
چندین عفن و ترش چرا شد؟
طرطری
لغت نامه دهخدا
(خوَ / خو)
آبخو. آبخست
لغت نامه دهخدا
طعامی که از گوشت غالباً با نخود و لوبیاپزند و آب آن را اشکنه یعنی ترید کنند:
گر آبگوشت که من می پزم بخسته دهند
خورد به روز سیم پاچه چون شکر رنجور،
بسحاق اطعمه،
، طعمه ای که پیش از شکار، باز و دیگر جوارح طیور را دهند، مسته، چشته، مایعی خاص برای تربیت حیوانات ذره بینی
لغت نامه دهخدا
(گَ نَ)
بارندگی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بروات
تصویر بروات
از برات چک ها تنخواه ها سفته ها جمع برات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بروفه
تصویر بروفه
دستار میان بند کمربند شال که بسر یا کمر بندند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبروی
تصویر آبروی
عرق خوی آب رخ، اعتبار قدر جاه شرف عرض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برودت
تصویر برودت
سردی، خنکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بروفق
تصویر بروفق
بر طبق، موافق، مطابق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبرون
تصویر آبرون
همیشه بهار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبرود
تصویر آبرود
سنبل، نیلوفر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبافت
تصویر آبافت
نوعی پارچه ستبر، نوعی جامه قیمتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بررفت
تصویر بررفت
پریشان حواس، تفرقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبرویت
تصویر خبرویت
رمن ساختگی از خبره کار آزمودگی کار شناسی کاشناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبخوست
تصویر آبخوست
جزیره، محلی که آب آن را کنده باشد آبکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبگوشت
تصویر آبگوشت
طعامی که از گوشت و نخود و لوبیا و غیره پزند و آن شامل انواع است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب رفت
تصویر آب رفت
سنگی که در جریان آب به طول زمان سائیده ولغزان شود
فرهنگ لغت هوشیار
سنگی که بسبب جریان آب بمرور زمان ساییده و لغزان و مایل بگردی شده باشد، مواد ته نشسته از آبرودخانه ته نشست آب رودخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبروت
تصویر سبروت
ریدک مکیاز، نیازمند درویش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبخوست
تصویر آبخوست
((خُ))
جزیره، محلی که آب آن را کنده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آبگوشت
تصویر آبگوشت
از غذاهای اصیل ایرانی است، خوراکی رقیق که از پختن گوشت و پیاز و سیب زمینی و حبوبات درست می شود که در دو مرحله می خورند اول آب آن را با تکه های نان مخلوط نموده، می خورند (ترید) و بقیه مواد را کاملا کوبیده با نان و چاشنی مانند ترشی و سبزی خوردن م
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آبرفت
تصویر آبرفت
((رُ))
سنگ کف رود که جریان آب آن را ساییده باشد، مواد ته نشین شده در مجرای آب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آب رفت
تصویر آب رفت
آلوویون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آبخوست
تصویر آبخوست
جزیره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برودت
تصویر برودت
سرما
فرهنگ واژه فارسی سره
کسی که به فکر آبروی خود است
فرهنگ گویش مازندرانی