جزیره، قطعه زمینی در وسط دریا که از هر طرف، آب آن را احاطه کرده باشد، آبخو، آبخست، اداک، جز، گنگ، آداک، آدک برای مثال تنی چند از موج دریا برست / رسیدند نزدیکی آبخوست (عنصری - ۳۵۲)
جَزیرِه، قطعه زمینی در وسط دریا که از هر طرف، آب آن را احاطه کرده باشد، آبخو، آبخُست، اَداک، جَز، گَنگ، آداک، آدَک برای مِثال تنی چند از موج دریا برست / رسیدند نزدیکی آبخوست (عنصری - ۳۵۲)
طعامی که از گوشت غالباً با نخود و لوبیاپزند و آب آن را اشکنه یعنی ترید کنند: گر آبگوشت که من می پزم بخسته دهند خورد به روز سیم پاچه چون شکر رنجور، بسحاق اطعمه، ، طعمه ای که پیش از شکار، باز و دیگر جوارح طیور را دهند، مسته، چشته، مایعی خاص برای تربیت حیوانات ذره بینی
طعامی که از گوشت غالباً با نخود و لوبیاپزند و آب آن را اشکنه یعنی ترید کنند: گر آبگوشت که من می پزم بخسته دهند خورد به روز سیم پاچه چون شکر رنجور، بسحاق اطعمه، ، طعمه ای که پیش از شکار، باز و دیگر جوارح طیور را دهند، مُسْته، چشته، مایعی خاص برای تربیت حیوانات ذره بینی
از غذاهای اصیل ایرانی است، خوراکی رقیق که از پختن گوشت و پیاز و سیب زمینی و حبوبات درست می شود که در دو مرحله می خورند اول آب آن را با تکه های نان مخلوط نموده، می خورند (ترید) و بقیه مواد را کاملا کوبیده با نان و چاشنی مانند ترشی و سبزی خوردن م
از غذاهای اصیل ایرانی است، خوراکی رقیق که از پختن گوشت و پیاز و سیب زمینی و حبوبات درست می شود که در دو مرحله می خورند اول آب آن را با تکه های نان مخلوط نموده، می خورند (ترید) و بقیه مواد را کاملا کوبیده با نان و چاشنی مانند ترشی و سبزی خوردن م