معنی آبرفت - فرهنگ فارسی معین
معنی آبرفت
- آبرفت((رُ))
- سنگ کف رود که جریان آب آن را ساییده باشد، مواد ته نشین شده در مجرای آب
تصویر آبرفت
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با آبرفت
آبرفت
- آبرفت
- سنگی که بسبب جریان آب بمرور زمان ساییده و لغزان و مایل بگردی شده باشد، مواد ته نشسته از آبرودخانه ته نشست آب رودخانه
فرهنگ لغت هوشیار
آبرفت
- آبرفت
- آنچه از سنگ و خاک یا کف رودخانه که آب آن را ساییده یا تراشیده یا روبیده باشد، موادی که در مجرای آب ته نشین شود
فرهنگ فارسی عمید
آب رفت
- آب رفت
- سنگی که در جریان آب به طول زمان سائیده ولغزان شود
فرهنگ لغت هوشیار
آبروفت
- آبروفت
- سنگی که بسبب جریان آب بمرور زمان ساییده و لغزان و مایل بگردی شده باشد، مواد ته نشسته از آبرودخانه ته نشست آب رودخانه
فرهنگ لغت هوشیار
آبزرفت
- آبزرفت
- آبخست و آبگز از میوه ها:
چون آب زرفت روی زشتش
چندین عفن و ترش چرا شد؟
طرطری
لغت نامه دهخدا