جدول جو
جدول جو

معنی zat - جستجوی لغت در جدول جو

zat
مادّه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از Visualization
تصویر Visualization
تجسم (Visualization) در سینما به فرآیندی اشاره دارد که در آن ایده ها، مفاهیم و داستان ها به تصاویر بصری قابل مشاهده تبدیل می شوند. این فرآیند شامل مجموعه ای از تکنیک ها و ابزارها است که فیلم سازان برای خلق تصاویر، صحنه ها و فضاهای داستانی از آن استفاده می کنند. تجسم در سینما نقش حیاتی در ایجاد تجربه سینمایی برای تماشاگران دارد و می تواند به انتقال احساسات، معانی و پیام های داستانی کمک کند.
جنبه های مختلف تجسم در سینما:
1. فیلم نامه نویسی تصویری :
- تصاویر اولیه : فیلم نامه نویسان با نوشتن صحنه ها و توصیف جزئیات بصری، ایده های اولیه خود را به صورت تصویری تجسم می کنند.
- توضیحات صحنه : در فیلم نامه، صحنه ها با توصیف محیط، لباس ها، حالات چهره و حرکات شخصیت ها تجسم می شوند.
2. استوری بورد :
- طرح های تصویری : استوری بورد شامل یک سری از تصاویر رسم شده است که صحنه های فیلم را به صورت تصویری نمایش می دهد و به فیلم سازان کمک می کند تا توالی صحنه ها و جزئیات بصری را برنامه ریزی کنند.
- برنامه ریزی شات ها : استوری بورد به تیم تولید کمک می کند تا شات ها، زوایا و حرکت دوربین را پیش بینی و برنامه ریزی کنند.
3. طراحی تولید :
- طراحی صحنه و دکور : طراحان تولید با خلق صحنه ها و دکورهای فیلم، ایده های فیلم نامه را به صورت فیزیکی تجسم می کنند.
- لباس ها و آرایش : طراحی لباس و آرایش شخصیت ها نقش مهمی در تجسم دقیق و باورپذیر داستان دارد.
4. فیلم برداری :
- نورپردازی : استفاده از نور برای ایجاد فضا، حالت و تأکید بر جزئیات بصری.
- ترکیب بندی شات ها : فیلم برداران با انتخاب زوایا، فاصله ها و حرکت دوربین به تجسم بصری فیلم کمک می کنند.
5. جلوه های ویژه :
- جلوه های بصری : استفاده از فناوری های دیجیتال و عملی برای خلق تصاویر و صحنه هایی که به صورت واقعی نمی توانند فیلم برداری شوند.
- جلوه های صوتی : صداهای محیطی و جلوه های صوتی نیز به تجسم بصری کمک می کنند و تجربه سینمایی را تکمیل می کنند.
اهمیت تجسم در سینما:
- ایجاد تجربه حسی : تجسم بصری به تماشاگران کمک می کند تا به طور حسی و عمیق با داستان و شخصیت ها ارتباط برقرار کنند.
- انتقال پیام : تصاویر بصری می توانند به انتقال پیام ها و مفاهیم پیچیده به صورت ساده و قابل فهم کمک کنند.
- ایجاد فضا و حالت : از طریق نورپردازی، رنگ ها، و طراحی صحنه، فیلم سازان می توانند فضا و حالت خاصی را به تماشاگران منتقل کنند.
مثال هایی از تجسم در سینما:
1. `Inception` (تلقین) :
- طراحی های پیچیده و بصری : استفاده از جلوه های ویژه برای خلق دنیاهای خواب و معماری های غیرممکن.
- نورپردازی و رنگ ها : استفاده از نور و رنگ برای ایجاد حالت های مختلف در هر لایه از خواب.
2. `Blade Runner 2049` :
- طراحی آینده نگرانه : خلق شهرهای آینده با استفاده از دکورهای بزرگ و جلوه های بصری دیجیتال.
- نورپردازی و سایه ها : استفاده از نور و سایه ها برای ایجاد حالت های مختلف و تأکید بر جزئیات بصری.
3. `The Grand Budapest Hotel` (هتل بزرگ بوداپست) :
- طراحی صحنه های رنگارنگ : استفاده از رنگ های زنده و طراحی دقیق صحنه ها برای ایجاد فضایی خاص و منحصر به فرد.
- ترکیب بندی و حرکت دوربین : استفاده از ترکیب بندی دقیق و حرکت های روان دوربین برای ایجاد تجربه بصری خاص.
نتیجه گیری:
تجسم در سینما فرآیندی پیچیده و چندوجهی است که شامل تمامی جنبه های تولید فیلم می شود. از فیلم نامه نویسی تا فیلم برداری و جلوه های ویژه، تمامی این عناصر به خلق تجربه ای بصری و حسی برای تماشاگران کمک می کنند. تجسم بصری نه تنها به تماشاگران کمک می کند تا به طور عمیق تر با داستان و شخصیت ها ارتباط برقرار کنند، بلکه به انتقال پیام ها و مفاهیم فیلم به شیوه ای موثر و خلاقانه کمک می کند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
به طور سازمانی، به صورت سازمانی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
افزایش حجم، افزایش دهد
دیکشنری لهستانی به فارسی
پرجمعیّت، شلوغ، عصبی
دیکشنری لهستانی به فارسی
مسدود، سد
دیکشنری لهستانی به فارسی
محو کردن، سپرده گذاری
دیکشنری لهستانی به فارسی
به طور خوشمزه، خوشمزه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
سرمایه گذاری مجدّد، افزایش سرمایه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استخدام کردن، استخراج، استفاده کردن، استفاده کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
درک، تحقّق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیکالیسم، رادیکال شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عقلانیّت گرایی، عقلانی سازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تصادفی سازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوباره سازی، استفاده مجدّد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منطقه ای سازی، منطقه ای شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هلاکت، همه
دیکشنری لهستانی به فارسی
اشتغال، استخدام مجدّد
دیکشنری لهستانی به فارسی
خیانت کردن، موش صحرایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنیس زدن، خفّاش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چه، چی
دیکشنری هلندی به فارسی
مزّه، طعم
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
چاق، چربی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به آرامی ضربه زدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با دقّت، مناقصه، با ظرافت، حسّاس، ظریف، لطیف بودن، نازک، نازکانه، نرم
دیکشنری آلمانی به فارسی
خوردن، بخور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیس گونه، مرطوب
دیکشنری هلندی به فارسی
بازداشت کردن، بازدارنده، ایستادن، باشد، متوقّف کردن، متولّد شد
دیکشنری لهستانی به فارسی
آن، که
دیکشنری هلندی به فارسی
عنوان دادن، تیتر بنویس
دیکشنری لهستانی به فارسی
تأیید، تأیید کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
تأیید کردن، احراز هویّت
دیکشنری لهستانی به فارسی
متوقّف کردن، توقّف، جلوگیری کردن، جلو، نگه داشتن، عقب نگه دارید
دیکشنری لهستانی به فارسی
حبس، توقّف، حصر، نگهداری، حفظ کند
دیکشنری لهستانی به فارسی
خردایش، پودر شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی