معنی zatkany
zatkany
مسدود، سد
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zatkany
zakaźny
zakaźny
مُسری، عُفونی، قابِلِ اِنتِقال، قابِلِ اِنعِطاف، مُشَابِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
zadbany
zadbany
تَرمیم شُدِه، تَعمیر، آراستِه، مُنَظَّم
دیکشنری لهستانی به فارسی
zalany
zalany
غَرق شُده، غَرق شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی