معنی zatarcie
zatarcie
محو کردن، سپرده گذاری
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zatarcie
tarcie
tarcie
اِصطِکاک، تَعرِیف کُنَد
دیکشنری لهستانی به فارسی