جدول جو
جدول جو

معنی sepele - جستجوی لغت در جدول جو

sepele
جزئی، ناچیز، جزئی نگری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سرگرم کردن، بازی کردن، به بازی کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
بازی
دیکشنری هلندی به فارسی
هجّی کردن، طلسم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دفع کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به آرامی، انعطاف پذیر، به راحتی
دیکشنری هلندی به فارسی
بچگانه، بازیگوش، به طور بازیگوشانه
دیکشنری هلندی به فارسی
بازیکن
دیکشنری هلندی به فارسی
رد کردن، دفع کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
قایق رانی کردن، قایقرانی
دیکشنری آلمانی به فارسی
فراوان، طولانی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
صدا دار، سر و صدا، پر سر و صدا، بلند، پر صدا و خودخوٰاه، پرگویی، هیاهو کننده، خراش، خش خش کننده، خش خش دار، آشوب، صدای جیر جیر، وحشیانه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دانستن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
وفادار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
صندلی گذاشتن، بنشین
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
به طور بی اهمیّت، بی اهمیّت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی