معنی spel
spel
بازی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با spel
apel
apel
دَرخوٰاست، بَرنامِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
spell
spell
هِجّی کَردَن، طِلِسم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
snel
snel
بِه طُورِ تُند، بِه سُرعَت، سَریع، بِه طُورِ سَریع، تیز
دیکشنری هلندی به فارسی