معنی rancido - جستجوی لغت در جدول جو
rancido
ترش، فاسد
ادامه...
تُرش، فاسِد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
rangido
خراش، کرک کردن
ادامه...
خَراش، کِرَک کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rancio
ترش، فاسد، کهنه
ادامه...
تُرش، فاسِد، کُهنِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fruncido
چهره درهم، کوبنده
ادامه...
چِهرِه دَرهَم، کوبَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rancidez
فساد، فاسد شدن
ادامه...
فَساد، فاسِد شُدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
franzido
چهره درهم، اخم کردن
ادامه...
چِهرِه دَرهَم، اَخم کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
nascido
متولّد، متولّد شد
ادامه...
مُتِوَلِّد، مُتِوَلِّد شُد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
trancado
قفل شده، قفل شده است
ادامه...
قُفل شُدِه، قُفل شُدِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
candido
صادق، سفید
ادامه...
صَادِق، سِفید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mancino
چپ دست
ادامه...
چَپ دَست
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
nacido
متولّد، متولّد شد
ادامه...
مُتِوَلِّد، مُتِوَلِّد شُد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Rancid
ترش، فاسد
ادامه...
تُرش، فاسِد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
rapido
سریع
ادامه...
سَریع
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
acido
اسیدی، اسید، تلخ و نیشدار، ترش، تند
ادامه...
اَسیدی، اَسید، تَلخ و نِیشدار، تُرش، تُند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی