معنی fruncido
fruncido
چهره درهم، کوبنده
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با fruncido
franzido
franzido
چِهرِه دَرهَم، اَخم کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fruncir
fruncir
چُروک شُدَن، کوبَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rancido
rancido
تُرش، فاسِد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی