معنی presto - جستجوی لغت در جدول جو
presto
زود، به زودی، زودهنگام
ادامه...
زود، بِه زودی، زودهِنگام
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
onesto
صادق، صادقانه
ادامه...
صَادِق، صادِقانِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
restio
بیزار بودن، بی میل
ادامه...
بیزار بودَن، بی مِیل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
questo
این
ادامه...
این
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
prosty
راست، راست دست، ساده، ساده شده
ادامه...
راست، راست دَست، سادِه، سادِه شُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
eretto
راست، ایستاده
ادامه...
راست، ایستادِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
arestor
بازدارنده
ادامه...
بازدارَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
protesto
اعتراض
ادامه...
اِعتِراض
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
resta
تفریق
ادامه...
تَفرِیق
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pronto
آماده
ادامه...
آمادِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
recto
راست، مستقیم
ادامه...
راست، مُستَقیم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
peste
طاعون
ادامه...
طاعون
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Crest
قلّه داشتن، تاج
ادامه...
قُلِّه داشتَن، تاج
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sesto
به طور ششم، ششم
ادامه...
بِه طُورِ شِشُم، شِشُم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pusto
خیره وار، قاطی شده
ادامه...
خیرِه وار، قاطی شُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
peste
طاعون
ادامه...
طاعون
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fresco
خنک، تازه، سرد
ادامه...
خُنَک، تازِه، سَرد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
protesto
اعتراض
ادامه...
اِعتِراض
دیکشنری پرتغالی به فارسی
prosto
به طور صریح و روشن، به صورت خصوصی، به طور ایستاده، با خیال راحت، به طور مستقیم، مستند
ادامه...
بِه طُورِ صَریح و رُوشَن، بِه صورَتِ خُصوصی، بِه طُورِ ایستادِه، با خَیال راحَت، بِه طُورِ مُستَقیم، مُستَنَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
prestar
قرض دادن
ادامه...
قَرض دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
preto
سیاه
ادامه...
سیاه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
preso
محبوس، دستگیر شد
ادامه...
مَحبوس، دَستگیر شُد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
opuesto
قابل مقابله، مقابل، مخالف
ادامه...
قابِلِ مُقابَلِه، مُقابِل، مُخالِف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fresco
تازه، باحال، خنک، سرد
ادامه...
تازِه، باحال، خُنَک، سَرد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
previo
قبلی
ادامه...
قَبلی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
presunto
ادّعا شده، ادّعا شده است
ادامه...
اِدِّعا شُدِه، اِدِّعا شُدِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
premio
جایزه
ادامه...
جایِزِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pressa
شتابزدگی، عجله کن، شتاب
ادامه...
شِتابزَدِگی، عَجَلِه کُن، شِتاب
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pressé
عجله دار
ادامه...
عَجَلِه دار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
previsto
منتظر شده، انتظار می رود
ادامه...
مُنتَظِر شُدِه، اِنتِظار می رَوَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
presunto
ادّعا شده، فرض شده
ادامه...
اِدِّعا شُدِه، فَرض شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
premio
جایزه
ادامه...
جایِزِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pronto
آماده
ادامه...
آمادِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fresco
سرد، تازه، خنک
ادامه...
سَرد، تازِه، خُنَک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
perto
نزدیک، بستن
ادامه...
نَزدیک، بَستَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی