جدول جو
جدول جو

معنی preken - جستجوی لغت در جدول جو

preken
موعظه کردن
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

برجسته کردن، شکل، چاپ کردن، سکّه ضرب کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
نوک زدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
ایستگاه کردن، پارک، پارک کردن، پارکینگ
دیکشنری آلمانی به فارسی
بسته بندی کردن، بسته
دیکشنری آلمانی به فارسی
تمرین کردن، تمرین کنید
دیکشنری آلمانی به فارسی
ناامن، پرمخاطره
دیکشنری آلمانی به فارسی
ستایش کردن، ستایش
دیکشنری آلمانی به فارسی
کتاب کردن، کتاب ها
دیکشنری هلندی به فارسی
سوزاندن، ضربه زدن
دیکشنری هلندی به فارسی
سفید کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
به شدّت کشیدن، بکشید، چیدن، کشیدن
دیکشنری هلندی به فارسی
ادّعا کردن، تظاهر کن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
آزمایش کردن، بررسی کنید، بررسی کردن، ممیّزی کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
بافتن، بافندگی
دیکشنری هلندی به فارسی
استفراغ کردن، استفراغ
دیکشنری هلندی به فارسی
بوق زدن، بوق
دیکشنری آلمانی به فارسی
چشیدن، نمونه ها
دیکشنری هلندی به فارسی
صحبت کردن، صحبت کنید، حرف زدن
دیکشنری هلندی به فارسی
بی قید، اراذل و اوباش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تلافی کردن، انتقام گرفتن
دیکشنری هلندی به فارسی
شکستن
دیکشنری هلندی به فارسی
شکسته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش بینی کردن، پیش بینی کند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
پیچاندن، چرخش، چرخاندن، چرخیدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
پیش بینی کردن، پیش بینی کنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
جستجو کردن، برای جستجو
دیکشنری هلندی به فارسی
بوق زدن، جیر جیر، کریچ کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
ترسیدن، ترس
دیکشنری هلندی به فارسی
کار کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
مفید، مولّد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پا گذاشتن، گام، پایین زدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
صحبت کردن، صحبت کنید
دیکشنری هلندی به فارسی
نوک زدن
دیکشنری هلندی به فارسی
مارک گذاری کردن، متوجّه شدن
دیکشنری هلندی به فارسی