معنی zoeken
zoeken
جستجو کردن، برای جستجو
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با zoeken
zoemen
zoemen
وِزوِز کَردَن، بُزُرگنَمایی، زَنبور زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
zoekend
zoekend
جُستُجوگَر، جُستُجو، با دِقَّت جُستِجوگَرانه
دیکشنری هلندی به فارسی
boeken
boeken
کِتاب کَردَن، کِتاب ها
دیکشنری هلندی به فارسی
hocken
hocken
چَمبیدَن، چُمباتمِه زَدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
zwoegen
zwoegen
زَحمَت کِشیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
zweven
zweven
شِناوَر بودَن، شِناوَر
دیکشنری هلندی به فارسی
zweten
zweten
عَرَق ریختَن، عَرَق کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
zweren
zweren
قَسَم خُوردَن، قَسَم بُخُور
دیکشنری هلندی به فارسی
zinken
zinken
غَرق شدن
دیکشنری هلندی به فارسی