جدول جو
جدول جو

معنی porren - جستجوی لغت در جدول جو

porren
تحریک کردن، بهم زدن
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جفت کردن، رفیق
دیکشنری آلمانی به فارسی
شنیدن، تعلّق داشتن
دیکشنری هلندی به فارسی
فقیر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
فاسد، پوسیده، گندیده
دیکشنری پرتغالی به فارسی
اشتباه کردن، اشتباه کن
دیکشنری آلمانی به فارسی
فقیر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ترتیب، سفارش دهید، نظافت، نظم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
چرخاندن، هم زدن
دیکشنری هلندی به فارسی
ورزش کردن، برای ورزش کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
ریختن
دیکشنری هلندی به فارسی
کشاورزی کردن، فکور، آروغ زدن، فقرا، آروغ
دیکشنری هلندی به فارسی
بی ثمر، عقیم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمرین کردن، تمرین کنید
دیکشنری آلمانی به فارسی
گله کردن، غر زدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
ایستگاه کردن، پارک، پارک کردن، پارکینگ
دیکشنری آلمانی به فارسی
شکل دادن، اشکال، قالب دادن
دیکشنری آلمانی به فارسی
تپش داشتن، ضربان
دیکشنری آلمانی به فارسی
افتخار کردن، لاف زدن
دیکشنری هلندی به فارسی
پمپ کردن، پمپاژ
دیکشنری هلندی به فارسی
ژست گرفتن
دیکشنری هلندی به فارسی
مردن، برای مردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
دویدن، اجرا کنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
مراقبت کردن، برای اطمینان
دیکشنری هلندی به فارسی
شدن، تبدیل شود
دیکشنری هلندی به فارسی
تشکیل دادن، فرم ها، شکل دادن، قالب دادن
دیکشنری هلندی به فارسی
دویدن، اجرا کنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
پوشیدن، حمل کردن، شانه زدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
حفّاری کردن، متّه، حفر کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
بدتر شدن، بدتر شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آویزان، مجلّه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
حفر کردن، حفّاری کردن
دیکشنری هلندی به فارسی