- populer
محبوب
معنی populer - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عدم محبوبیت
مرغی، مرغ
جاری بودن، جاری شدن، غرق شدن
قالب دادن، قالب
غلتیدن، رول کردن
پا گذاشتن، زیر پا گذاشتن
به طور عام، محبوب
آلودگی ایجاد کردن، آلوده کردن
فرض کردن، برای درخوٰاست
سکنه گذاری کردن، پر جمعیت کردن
تنظیم کردن، تعدیل کردن
به جلو بردن، رانده، موشک زدن
به طور عام، محبوب
به طور عام، مردمی