معنی couler
couler
جاری بودن، جاری شدن، غرق شدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با couler
fouler
fouler
پا گُذاشتَن، زیر پا گُذاشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rouler
rouler
غَلتیدَن، رول کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
coller
coller
چَسباندَن، چوب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mouler
mouler
قالِب دادَن، قالِب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
couver
couver
تُخم گُذاری کَردَن، نوزادان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
couper
couper
بُرِش کَردَن، بُرِش دادَن، بُریدَن، قَطع کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
couleur
couleur
رَنگین بودَن، رَنگ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
router
router
مَسیر دادَن، رُوتِر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
aduler
aduler
تَحسِین کَردَن، پَرَستِش کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی